از آنجا که عقاید صحیح زیر بنا و شالوده اعمال درست دینی است و تا عقاید صحیح برابر کتاب خدا و سنت شریف نبوی در دل جای نگیرد. اعمال ارزش واقعی خود را نمییابند.برای هر کس که داعی و مبلغ دین خدا باشد مطالعه اهمیت ویژهای دارد. مطالعه ثروت و دست آورد مهم و نیرومندی است که باید همواره پشتوانه تفکر و اندیشه فقیه و خطیب و داعی الی الله باشد و بدون شک مدار زندگی انسان بر دانش استوار است و پیوند راستین یک فرد مسلمان با پروردگارش از راه باور راستین استحکام میپذیرد.
مطالعه زیاد و فرهنگ و آگاهی تنها چیزی است که از جهان و اوضاع و احوال آن اندیشه درستی به انسان میدهد و تنها از این راه است که میتوان برای معانی و مفاهیم مختلف حد و مرزی تعیین نمود.
برای مبلغ دینی و داعی ال الله ضرورت دارد که در زمینههای گوناگون به مطالعه و خواندن کتب مختلف بپردازد. و از مطالعه کتب دینی و کتب الحادی و کتب مربوط به سنت نبوی و کتب فلسفی و غیر غافل نباشد روی هم رفته باید در همه ابعاد و جنبههای گوناگون گرایش فکری بشری به مطالعه و بررسی بپردازد تا بنحوی زندگی و عوامل مؤثر در جنبههای مختلف و متعدد آن را بشناسد و در تبلیغ دعوت خویش از آنها بهره گیرد.
بینش درست در احکام شریعت یا حکم درست و صوابی که بایستی تقریر و تثبیت گردد زمانی ممکن و کامل است که دیدگاه گسترده و پشتوانهای بزرگی از میراث دانش قدیم و جدید وجود داشته است.
در گذشته برای موفقیت یک مبلغ دینی و داعی الی الله معرفت و دانش محدودی و تقوی ظاهری کافی بود و با برخوداری از این مقدار محدود توفیق با وی رفیق میشد ولی امروز تلاش دشمنان اسلام چند برابر شده وحقه و کینه شان بطور چشمگیری افزایش یافته است و موانع ودشواریهای متعددی را برای داعیان و مبلغان دینی بوجود آوردهاند و با استفاده از پیشرفت مادی و برتری تمدن و دانش نوین و تکنیک جدید و بکار گیری آن در اقطار و اکناف جهان و ممالک مختلف عملاً از گسترش سریع اسلام جلوگیری کردهاند و حتی در مناطقی از آسیا، آفریقا، اروپا، با بهره گیری از ثروتهای علان و قدرت مالی و تطامی، گروههای گوناگون از مسلمین را نیز فریفته و به انحراف و ارتداد کشاندهاند.
لذا امروز تنها کار تبلیغاتی و دعوتی اسلامی کافی نیست بلکه باید این دستگاه تیلیغی دعوتی از پشتبانی خدمات گوناگون اجتماعی و بهداشتی و آموزشی و فرهنگی و سیاسی و غیره برخودار باشد.
بدیهی است که هر کس صلاحیت و شایستگی احراز مقام داعی و مبلغی را ندارد در دنیای امروز داعی و مبلغ مسلمان باید دارای سرمایه هنگفتی از فرهنگ اسلامی و انسانی باشد. بدین معنی که از قرآن و سنت نبوی و فقه و تمدن اسلامی اطلاع وسیع و دانش گستردهای داشته و علاوه بر آن از ادوار مختلف تاریخ بشری و دانشهای هستی و زندگی و فرهنگهای انسانی معاصر در ارتباط با مذاهب و فلسفههای متعدد و گوناگون جهان آشنا و آگاه باشد.
کسی که مردم را بسوی دین خداوند بزرگ میخواند باید خود را وقف انجام رسالت و وظیفه مقدس خویش سازد و آن را شغل اصلی خویش قرار دهد و با قلب شاد و روی باز با مردم روبرو شود و رفتار نیکو داشته باشد و نباید متکبر و کینه توز و خودپسند باشد. همچنین نباید گرایشهای زودگذر او را تحت تأثیر قرار دهد. امروز مبلغ و داعی مسلمان باید از اسالیب و شیوههای دشمنان اسلام و گرایشهای گوناگون آنان آگاهی کامل داشته باشد. خواه این دشمنان ملحدان و منکر خدا یا اهل کتاب و منکر اسلام باشند.
زیرا بعضی از مبلغان و داعیان هستند که در مسیر دعوت خویش بدترین زیان را به اسلام زدهاند برخی همواره از محرمات دین سخن میگویند وجز اینکه بگویند فلان چیز را دین منع کرده و فلان چیز را حرام نموده است چیزی دیگر از آنان نمیشنوی.
بدون اینکه خویشتن را به زحمت اندازند و تحقیق کنند که مردم به چه چیزهای دیگری نیاز دارند که آنها را نیز مطرح کنند، تو گویی با جماعتی رهگذر روبرو هستند و وظیفه شان آن است که آنان را متوقف سازند بدون اینکه راه درست و راست را بدیشان نمایند و آنان را متوجه جهت صحیح گردانند و برخی دیگر از داعیان بگونهای رفتار میکنند که گویی در گذشته بسیار دور زندگی میکنند و فقط از آن سخن میگویند. از حال و سخنانشان چنین بر میآید که گویی اسلام دینی است تاریخی و فقط به گذشته تاریخی مربوط میشود و حال و آیندهای ندارد و تنها باید چون یک گذشته تاریخی بدان پرداخت.
برخی از داعیان دیگر هستند که میان شکل و موضوع یا اصل و فرع یا جزء و کل فرق قائل نیستند لذا در بعضی مواقع با شکلی از اشکال یک موضوع با اصرار و ابرام مخالفت و انکار میروزند و تمام نیروی خویش را صرف مبارزه با این شکل میکنند، در حالیکه نمیدانند در برابر اصل موضوع چکار کنند. اینگونه اشخاص دارای عقلیتی هستند که صورت واقعی اشیاء را به صورت درست و منضبط نگهداری نمیکنند. بدین جهت گاهی در شرق به یک دشمن موهومی حمله میکنند ولی در غرب از دشمن آشکار غافلند و او را بحال خود میگذارند وچه بسا درجبههای میجنگند که دشمن وجود ندارد.
بدون شک اینگونه اشخاص نمیتوانند باری از دوش تبلیغات اسلامی بردارند بلکه خود باری سنگین بر دوش دعوت اسلامی میباشند که باید اصلاح شوند.
خداوند دین اسلام را بر حضرت محمد( صل الله علیه و سلم) نازل کرده است بسیار ساده و آسان میباشد:" انمایخشی الله من عباده العلماء"
یعنی: ما قرآن را آسان ساختیم، آیا پند پذیرنده و عبرت گیرندهای هست. یعنی قرآن را آسان گرداندیم تا مردم بدان متذکر شوند و پند گیرند. چون بقدر کافی در آن امثال ذکر کردهایم تا ببینیم کسی هست از آن عبرت بگیرد و راه راست را پیدا کند.
پیامبر( صل الله علیه و سلم) میفرماید:" ان هذا الدین یُسر: بحقیقت این دین ساده و آسان است."
هر گاه پیامبر( صل الله علیه و سلم) میان دو چیز حلال مخیّر شده باشد بیگمان آسانترین آنها را برگزیده است.
بیگمان عقیده مسلمان و باور وی آنگونه که خداوند بر پیامبر( صل الله علیه و سلم) نازل فرموده است ساده و آسان میباشد. بنابراین سختگیری بیموقع و مبالغه و اغراق در دین ناپسند است و از روح و اصول تعالیم دین بیگانه است.
امروزه ضروری به نظر میرسد که عقاید اسلامی و جوهر پاک و گهر تابناک آن برابر بررسیهای علمی آسان و ساده توضیح داده شود و سزاوار است که دانشمندان بزرگ و نویسندگان سترک در زمینه عقاید اسلامی قلم بزنند ودر مورد این مبحث با اهمیت مطالب ارزشمند را به رشته تحریر در آورند و به آن توجه کافی مبذول دارند.
در دنیای امروز مطبوعات و نشریههای بیشمار و مختلف پیرامون مسایل پیش پا افتاده لهو و لعب و رفاه زندگی و مظاهر فریبنده تمدن، چشم و اذهان مردم را پرساختهاند و کتابهای بزرگ و قطوری درباره مسایل بزرگ علمی و مشکلات هستی نوشته شدهاند ولی با کمال تأسف به ایمان به خداوند و روز رستاخیز و مسایل تابعه آن و نگاه درست به دنیا از نظر ایمان صحیح و فهم درست تکالیف و وظایف انسان در دنیا آن گونه که شایسته آن است کمتر توجه شده است و فراخور اهمیت این مسئله بدانها بها داده نشده است. اگر سخن گفتن از ذات حق و وجوب و بزرگداشت وی و سخن از ملاقات حتمی ما در قیامت با الله و آمادگی شایان توجه برای این پدیده عظیم و سخن از پیامبران بزرگوار و وجوب پیروی از آنان و مسایل دیگری از این قبیل، از جمله چیزهایی بود که غفلت از آن جایز باشد. آن وقت چشم پوشی از عقاید و بررسیهای آن بر ایمان چندان اشکال نداشت و قابل توجیه میبود.
لیکن هرگز چنین نیست بلکه همگی این مسایل که بر شمردیم از واجبات دین و در متن آن میباشد. پس بایستی در این مسئله عمیقاً بیندیشیم: و تلاشهای بیوقفه خویش را مبذول داریم تا در این راه به آرامش نفس و باوری اطمینان بخش قلب دست یابیم.
پس شایسته است که به دیده یک انسان خردمند و دانا به مسایل عقیدتی توج کنیم زیرا نجات یا هلاک ما در آن است چیزی که مایه نجات یاهلاک باشد. باید با قدرت و عزم استوار بدان اهمیت داد. به حقیقت ملت و مردم ما تشنه ایمان صحیح است. و تمدن جدید غرب و شرق که ایمان صحیح را از دل مردم زدوده و ربوده است و جز سراب خدعه نیرنگ چیزی به مردم تقدیم نداشته است. ما مسلمانان نباید تشنگی روحی خویش را با این آب شور فرو کشانیم. بلکه باید تشنگی روح خویش را از منابع پاک و زلال و گوارای سرچشمه وحی محمدی( صل الله علیه و سلم) سیراب سازیم و عطش خویش را فرو نشانیم.
. الله نامی است برای ذات مقدسی که به او ایمان داریم و برای رضای او کار میکنیم و میدانیم که زندگی ما از آن اوست و بازگشت ما بسوی اوست.
. هستی خداوند از جمله چیزهای بدیهی و آشکاری است که انسان با فطرت سالم خود آن را درک میکند و طبیعت و سرشت انسان خود بدان راه میبرد. و از جمله مسایل پیچیده علمی و حقایق فکری دشوار نیست.
. وپیامبران بدین جهت مبعوث شدند تا مسیر فکر انسان را درباره الوهیت تصحیح کنند. زیرا انسانه اگر چه از روی سرشت و با هدایت، خدا را میشناسند لیکن برای او شریک قرار میدهند و راه خطا میروند و درست آنها را فهم نمیکنند.
در واقع محیط فطرت و سرشت انسان بسیار خطرناک است و آن را مسخ میکند و به انحراف میکشاند و آن را چنان بیمار و علیل میسازد که گوارا گریزان و به تلخ کال و ناپخته تمایل دارد. و این است راز انصراف و گریز دستهای از مردم و از قبول ایمان و کارهای درست و روی آوردنشان بکفرو شرک و تباهی: هر چند این کارها با منطق عقل و ضروریات فکر و اندیشه و اصول خلقت انسان مبانیت دارد.
طبق حدیث قدسی خداوند میفرماید: من همه بندگان خود را با فطرت پاک و بدور از انحراف آفریدهام سپس شیاطین به ترد آنان آمدند و آنان را از دینشان دور ساختن و چیزهای که بر آنان حلال کرده بودم حرام نمودند.
تمدن امروز غرب که جهان را فرا گرفته و بر جهان حکمفرماست. تمایل شدید دارد به اینکه وجود الله به نزاع و جدال بپردازد و همه ادیان را بطورکلی بادیده تحقیر و تنقیص بنگرد یا آنها را بعنوان مسکن اجتماعی پیروانش و طرفدارانش قبول کند و ادیان را مخدر شعوب نماید.
در حالی که مشکل اصلی مشکلات و بحرانهای روحی است و منشاء آنها عدم باوری است به نمونههای اعلای دین: از قبیل حق و انصاف و عدل و گذشت و روح برادری.
زمانی جهان از این مصائب و بدبختیها رهائی مییابد که بسوی فطرت خویش هدایت شود چون هرگاه جهان بسوی فطرت خویش هدایت شود بسوی اسلام هدایت شده است. چون اسلام دین فطرت انسانی است فطرت بر اسلام استوار است.
. جوهر و گوهر احساس و شعور دینی در حقیقت آنست که بدانیم که آن چیزی که راهی برای شناخت که نه ذات او نیست« خدا» بحقیقت وجود دارد. و با بلندترین آیات حکمتش و درخشانترین نور جمالش متجلی میباشد: دانش بدون ایمان لنگ لنگان راه میرود. آیا بهتر از این میخواهی که تلاقی و توافق بین خود بزرگان و قرآن کریم حاصل شود که میفرماید« بدرستی که تنها بندگان عالم و دانشمند خدا هستند که از او میترسند. چون آنان بدرستی خدا را میشناسند و معرفت او را بدست میآورند.
خداوند آفریدگار همه چیز است و حافظ و ناظر بر همه اشیاء است کلیدهای آسمان و زمین از آن اوست. در سرزمینهای ما جوانان مسخ شدهای هستند که از دانش تنها ظاهر آن را میفهمند و اینان هستند که به الحاد و بدبینی گرایش دارند و به اوهام و پندارهایی دلبستگی دارند که نزد خرد مندان وزنی و ارزشی ندارند.
پس به حقیقت تمام آنچه که ما مشاهده میکنیم و با حواس ظاهری و باطنی درک مینمائیم بر وجود الله و قدرت و دانش و دیگر صفاتش گواهی میدهند از قبیل سنگ و خاک و گیاهان و درختان و جانواران، آسمان و زمین، ستارگان، خشکی دریا و آتش و هوا و جوهر و عرض... و تمام آنچه که در جهان وجود دارد. شواهد گویا و دلایل روشن و واضحی میباشند بر وجود آفریدگار مدبر و اداره کننده که همگی به دانش او و توانایی او و لطف او استوارند.

نظرات